نفس فرشته عشقمنفس فرشته عشقم، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

نفس فرشته عشق

مامان جون از طرف من به دایی تبریک بگو

دیشب نفس گلم برا خداحافظی و کمک پیش مامان جون رفت و اونا رو ( خاله و هستی و فربد و بابا جمال ) رو همراهی کرد. ولی متاسفانه دقایق آخر دیگه نتونست بی خوابی رو تحمل کنه و خوابش برد. شیر فربد هم که بدلیل فراموشکاری یه نفر جاموند. مامان جون به دایی تبریک بگو ، باخودت بیارشون اینجا تا منو ببینن . از رو زن دایی هم ببوس . مبارکه ......................
26 تير 1391

نفس و سایمان

جمعه (دو روز قبل)سایمان و مامان سپیدش از بیمارستان در اومدن . سارینا و صدرا اونقدر شلوغی کرده بودن که حد نداشت .همه با هم رفتیم خونه سهیلا . عصری نفس که هنوز مریضه یه یادگاری برای خاله سهیلا درست کرد که ..... (خاله منو ببخش ) عصرهستی و فربدهم اومدنو جمع بچه ها تکمیل تکمیل شد. جمعه شب نفس پیش سایمان موند ومهمون پسرخالش بود . شنبه عصر رفتیم دنبال نفس که از پیش مامان جونش بیاریم ، البته تا ساعت ١٠ شب هنوز اونجا بودیم . بعدشم که اومدیم خونه مامانی . نفس نمی دونم چرا بعضی اوقات از خواب بیدار می شی یه گریه الکی میکنی و پستونکو که می ذاریم دهنت دوباره آروم میشی و ..... الانم که زنگ زدم حالتو بپرسم میبینم داری با مامانی آب غوره درست می کنی . دست...
25 تير 1391

نفس چند روزی مهمون مامانی هستش

مامان جون نفس قراره امشب با خاله فرشته و هستی و فربد و بابا جمال برن .... مراسم .... بخاطر همین نفس گلم چند روزی مهمون مامانی هستش . و ما هم این چند روزو میریم اونجا . خوش به حال مامان جون که دیگه نفس گلم اذیتش نمی کنه . نفس ،‌ خوب راست می گم این روزا خیلی شیطون شدی . وای به حال مامانی !!!!!!!  دوست دارم نفس گلم .  
25 تير 1391

نفسم مریض شده

   نفس دوسه روزی بود که بی تابی میکرد . دیروز خاله فرشته زنگ زد گفت که شبم خوب نخوابیده ، بهتره ببریدش دکتر . عصری بعد از برگشتن از اداره به همراه خاله سهیلا بردیمش دکتر نویدنیا . بعد از معالجه گفت از روده هاشه و باید شیرش رو عوض کنید (AL110) و آب نجوشیده و میوه مطلقا بهش ندید و البته کته ماست و ... رو هم براش تجویز کرد.بعد از برگشتن از دکتر تو ماشین چنان بیتابی کرد که دیگه از رسوندن خاله منصرف شدیم . بعد متوجه شدیم بی تابیش مربوط به خستگی و بی خوابیشه ، کمی که براش شعر خوندیم خوابش برد. ما هم راحت خاله رو رسوندیم. نفس گلم ، زودی خوب شو
19 تير 1391

نفس چه قدر با مزه شدی

  امروز مامانی نفس، براش یه توپ ویبره دار داد. خیلی با مزه بود وقتی نفسم اون توپو دستش میگرفت تمام بدنش مخصوصا لوپاش به لرزه میفتاد و مگه نفس توپو ولش میکنه ، همینطوری گرفته دستش و می خنده.   ...
9 تير 1391

نفس من تو 10 ماهگی چی بلده ؟؟؟؟

     نفس بلده دست بزنه البته از نوع صدا دارش نفس بلده بای بای کنه نفس با سرعت جت 4 دست و پا میره نفس بلده بگه دای دای - در در - گل - آیدا - ک ( کتاب ) - شی (شیر ) - س (سیب ) نفس بلده با انگشت اشارش ساعت و نشون بده ، حالا خونه هر کی میخواد باشه نفس بلده گل ها رو با انگشتش اشاره کنه و بگه گل نفس خیلی خوب فوت میکنه نفس ادای ماهی رو با لباش در میاره نفس خیلی خوب بلده ببوسه بازم از نوع صدا دارش نفس از کناره های مبل میگیره و بلند میشه و به سرعت در طول مبل راه می ره نفس گلم خیلی زود از اسباب بازی هاش زده میشه (10 دقیقه ) و باید یکی دیگه در اختیارش بدی نفسم یه کلمه نفس مامان و باباشه ..... ...
4 تير 1391

نفس گلم تو 10 ماهگی چی دوست نداره ؟

  نفس گلم دوست نداره پن پنشو عوض کنن نفس خودم دوست نداره جوراب پاش کنن و اگه جوراب یا جوراب شلواری پاش کنن همش فکر اینه که اونو با دستاش بکشه و درش بیاره نفسم دوست نداره لباساشو تند تند عوض کنه مخصوصا آستین دار و تنگشو نفسم دوست نداره همش تو خونه باشه ، در دری بهتره نفسم دوست نداره سرش کلاه و هد بزارن (خوب حق داره) نفسم دوست نداره قطره آهن بخوره ، به کی باید بگه نفسم دوست نداره پیش مردم غریبه بگه گل ، بوس کنه ، فوت کنه (خوب راست میگه )   ...
4 تير 1391